سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و در دعا هنگام باران خواستن گفت : ] خدایا ما را سیراب ساز به ابرهاى رام به فرمان ، نه ابرهاى سرکش خروشان [ و این از گفتار فصیح عجیب است ، چه او ابرهاى با رعد و برق همراه با بادها و آذرخشها را به شتران سرسخت همانند فرموده است ، که بار از پشت بیفکنند و در سوارى دادن سرکشى کنند ، و ابرهاى تهى از رعد و برق ترسناک را به شتران رام تشبیه کرده است که شیرشان را به آرامى مى‏دوشند و به آسانى بر پشتشان نشینند . ] [نهج البلاغه]
به سرزمین داستانهای کوتاه و خواندنی خوش آمدید

گنجشک بالای درخت داشت به این فکر می‌کرد که چطور می‌تونه به دخترکی که روی نیمکت پایین درخت داره با حسرت، ساندویچ خوردن دخترکی که لب حوض، روبه روی درخت نشسته رو نگاه می‌کنه، کمک کنه.

بعد از کلی فکر کردن و کلنجار رفتن فهمید که جثه‌اش خیلی کوچکتر از اونیه که بره و ساندویچ رو از دست دخترک، لب حوض بگیره و به نگاه حسرت بار دخترکی که حالا به درخت تکیه داده بود خاتمه بده.

برای همین پر زد و رفت لب حوض و یواش یواش شروع کرد به چرخیدن دور دخترک تا حس امنیت رو ازش بگیره.

وقتی به بالای دخت برگشت، رفتن دخترک رو از لب حوض دید و چشمان دخترکی که به دنبالش رفت.

حداقل حالا خیالش راحت بود چون می‌دونست چیزی رو که چشم نمی‌بینه دل هم طلب نمی‌کنه!



محمد رضا مظفری ::: دوشنبه 87/7/1::: ساعت 7:59 صبح


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 13
بازدید دیروز: 4
کل بازدید :71716

>> درباره خودم <<
به سرزمین داستانهای کوتاه و خواندنی خوش آمدید
محمد رضا مظفری
سلام نگاهی زیبا به زندگی بینداز تا ببینی حکایت این آفرینش هرچند درظاهر رنج است و پوچی و درد اما در عمق قصه خلقت زیباییست و شور و تلاش برای رسیدن به شهری که تو باشی و خدا و دیگر هیچ داستانهای این وبلاگ را بخوان و افتخار نوشتن نظری هر چند کوتاه را نصیب من کن یا حق

>>لوگوی وبلاگ من<<
به سرزمین داستانهای کوتاه و خواندنی خوش آمدید

>>اشتراک در خبرنامه<<
 

>>طراح قالب<<